-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 24 آذرماه سال 1383 02:20
Username: Password :
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 12 شهریورماه سال 1383 14:40
سلام از امروز این سایت با مدیریت جدید در خدمت شماست
-
نوید
دوشنبه 9 شهریورماه سال 1383 13:41
Enghelab Sq. Afrigha - Hemmat Haft-e-Tir Sq. Modarres - Mirdamad Photos Are Transfered Every 2 Minutes. To View Updated Pictures Refresh The Page.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 26 تیرماه سال 1383 17:58
سلام دوستان از اینکه چند وقت نتونستم وبلاگم رو آپدیت کنم معذرت می خوام راستشو بخواهید حالشو نداشتم ولی به هر حال دوباره شروع به آپدیت وبلاگم کردم
-
رابطه اشیای نورانی و زلزله
جمعه 8 خردادماه سال 1383 21:39
در تهران امروز زلزله با حالی اومد چون بعد از این زلزله فقط یک تجربه شیرین بدست آمد نه یه تجربه تلخ و دردناک مثل بم البته هنوز مقدارش معلوم نشده که چند ریشتری بوده ولی مهم اینه که جان سالم به در بردیم ولی موضوع جالبی هست که بد نیست بدونید یادتون چندی پیش اشیای نورانی در اکثر شهر های ایران دیده شد که هیچ کس جوابه قانع...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1383 22:11
شب شراب نیرزد به بامداد خمار
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 اردیبهشتماه سال 1383 20:04
بابا جنبه نداری این کارارو نکن یه دو شب من دیر می خوابید م حالا به دلایلی دیروز خیلی خسته شده بودم برای همین و قتی سوار ماشین شدم تا سرم تکیه دادم به صندلی نا خودآگاه چشمامو بستم. آقا چشت روز بد نبینه ...راننده گفت مستی!!!!! برق از سه فازم پرید.گفتم نه بابا مست چیه از عقب یه یارو گفت نه به گمان کشیده...تا اومدوم بگم...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 27 فروردینماه سال 1383 22:09
ساده دل سادهء من سایه ارامش من یه قلب پاک و مهربون تو داغی سینه نو جنگل سبز اون چشات اول قصه منه ظهور واژه های ناب کلید عاشق شدنه بمون بمون که موندنت ترانه میشه واسه من بخون بخون که خوندنت بهانه میشه واسه من روشنی روشن من شعله آتیش دلم تو نبض بی دوم شب اسم منو صذا بزن بگو که خورشید منی طلوع اولینمی منم اسیر حادثه...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 26 فروردینماه سال 1383 21:23
خواهرم در کوچه آرایش مکن! از جوانان سلب آسایش مکن گیسوان از روسری بیرون مریز بر مسیر دیدگان افسون مریز خواهرم دیگر تو کودک نیستی فاش می گویم عروسک نیستی خواهرم ، این لباس تنگ چیست؟ پوشش چسبان رنگارنگ چیست؟ خواهرم اینقدر طنازی نکن! با امور شرع لجبازی نکن در امور خویش سرگردان مشو لایق چشمان نامردان مشو خواهرم ، پاچه ت...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 فروردینماه سال 1383 22:04
دانلود
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 12 فروردینماه سال 1383 11:13
سال نو مبارک . ب ازهم بهاری دیگر ه وایی دل انگیز تر آ واز پرندگان ر هسپار زمستان ه مان عاشق سپید ....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 3 اسفندماه سال 1382 14:38
م ی نویسم ر اه را آغاز می کنم ج ایی در همین نزدیکی ا یستاده ن ه در راه من ولی من .....
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 30 بهمنماه سال 1382 16:49
سلام داشتم فکر میکردم ما ایرانیها اگه غیرت داشته باشیم و اگه ادعامون میشه روشن فکریم نباید فردا پای صندوقهای رای بریم . میدونی با خودم که فکر میکنم میبینم خیلی زور داره که مارو خر فرض کنند پس برای همین برای این که ثابت کنم ما ایرانیها همانطور که خودمون این نظام آوردیم همونطور هم میتونیم کنترلش کنیم فردا رای نمیدهیم
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 30 بهمنماه سال 1382 14:50
ن میمیرم نه هرگز س حر نزدیک است ا ی یاد آور خاطراتم م ن شب تا سحر با ح ال و هوای ان شب م یمیرم د وباره ی ک بار دیگه هم خواهم مرد
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 28 بهمنماه سال 1382 17:55
یکی هست اینور دنیا که تو یادش مونده اسمت ..... میدونی فقط دلم میخواد اینو بدونی که من همیشه به یادت هستم همیشه حتی اگه روزی تقدیر ما رو دردورترین نقطه دنیا قرار بده حتی اگه این روزگار لعنتی باز هم جلوه حقیقی عشقو بخواد نمایان کنه و حتی اگه باز.....
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 11 دیماه سال 1382 21:34
سلام امروز برای من یه روز استثنایی بود چون به اهدافی که می خواستم رسیدم که البته جای شکر داره و من به قدری خوشحالم که حد و حساب نداره و از امروز شما در این سایت منتظر دیدن پدیده ها باشید
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 دیماه سال 1382 22:07
بابا عجب بد بختیه اصلا آدم قاطی میکنه به قران اصلا عشق عاشقی یادم رفت دیروز رفته بودم ملاقات یکی از مصیبت زده ها .یه پسر ۸ ساله بود می گفت همه خونوادش مردن . موقع زلزله اون خونه خالش بوده یه جورایی مثل اینکه هنوز نفهمیده بود چه بلایی سرش اومده بود. اصلا انگار تو کما بود. بهش گفتم یعنی خالتینا زنده اند گفت نمیدونم .حتی...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 2 دیماه سال 1382 15:23
مرگ خدا می دونی من پاکی رو عشق رو ،روزی در چشمان دختری دیدم و روزها و روزها با این عشق زندگی کردم ولی افسوس و صد افسوس که نه تنها اون بلکه روزگار هم بی وفا بود . دلم می خواد از خدا بپرسم آخه چرا .پیغمبرت عشق رو از هر عبادت بالاتر میدونه ولی خودت عشق رو به باد هلاکت میگیری. به نظر من خدا هم میمیرد خدا در چشم من عاشق...
-
مرگ
سهشنبه 25 آذرماه سال 1382 13:23
مرگ بر هر درد بی درمانی دواست عشق بی ثمر لحظه هایی تو زندگی هست که بین امید و نا امیدی هیچ پرده ای باقی نمیمونه. همون لحظاتی که با اومدن اون و شکستهای من شروع شد و حالا....
-
تقدیر نامه یا ....
دوشنبه 24 آذرماه سال 1382 13:21
نمیدونم شاید باید همین طوری باشه .. می دونی امروز می تونست روز خوبی برام باشه ولی ... نمیدونم چرا فلک برای من اومده زمین آخه من میتونم چی کار کنم یعنی خدا باید جوابگو باشه که چرا باید این طوری بشه چرا این دست تقدیر دست از سر من بر نمیداره... نه مهر فسون کرد نه ماه جادو نفرین به .... هرچه کرد او کرد
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 آذرماه سال 1382 12:24
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم از این که به وبلاگ من سر زدیدممنونم اگه با نظر تون منو در بهتر شدن ویلاگ یاری کنید بیشتر ممنون میشم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 آذرماه سال 1382 15:01
وقتی که من عاشق شدم با همه بود و نبود تو خوا ب تو بیداریام نقش دو چشم تو بود من همه جا کنار تو سایه به سایه کو به کو آینه ای که دم به دم با تو نشسته روبرو
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 آذرماه سال 1382 12:02
سلام به شما. ممنون که به این وبلاگ هم سر زدی ممنونت میشم.مطالب بخونی و نظرتو چه بد چه خوب بهم بگی.
-
اگه دستمو میگرفتی
جمعه 21 آذرماه سال 1382 20:20
ارزش وصل نداند مگر آزرده ی هجر میدونی اگه دستمو می گرفتی اگه ... زندگی با فکر کردن به لحظاتش قشنگه لحظات از دست رفته و حسرتش نظرتو برام بنویس
-
معنی...
جمعه 21 آذرماه سال 1382 16:11
زندگی لیسیدن عسل بر لبه تیغ است میدونی معنی ش چیه. میدونی چه زخم بدیه. وقتی که آدم شیرنی رو احساس می کنه وقتی که آدم داره لذت میبره ....ناگهان همه چیز عوض میشه ناگهان از لذت به درد میرسه و اونوقته که دیگه.... ممنونت میشم اگه راجب این جمله برام چیزی رو که درک میکنی بنویسی
-
زندگی...
جمعه 21 آذرماه سال 1382 12:14
به نام خدا هنوزم نمیتونم باور کنم که ....آره زندگی خیلی بی رحمه .اونقدر بی رحم که حتی نمیشه توصیفش کرد . بعض اوقات با خودم فکر می کنم که چون خدا تنهاست دلش میخواد ما هم مزه تنهایی بکشیم مزه اینو که همش تک و تنها بشیم مزه اینو که عادت کنیم به ترک شدن مزه اینو که هر روز هر شب حصرت گذشته های شیرینمونو بخوریم .البته من...