وقتی که من عاشق شدم با همه بود و نبود تو خوا ب تو بیداریام نقش دو چشم تو بود
من همه جا کنار تو سایه به سایه کو به کو آینه ای که دم به دم با تو نشسته روبرو
در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند // به دشت و کوچه سار شب در سحر نمیزند. سلام تو این بلوشو تنها خداست که یار ادماست و بس
در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند // به دشت و کوچه سار شب در سحر نمیزند. سلام تو این بلوشو تنها خداست که یار ادماست و بس